نقدی کوتاه بر رمان با یک فرشته قدم بزن
آرامش و تعالی را می توان هسته اصلی و پیام مرکزی داستان "با یک فرشته قدم بزن" نوشته حسین مختاری دانست. انسان نیاز به آرامش دارد، انسان های ناآرام یا به خود آسیب می زنند یا به دیگران. در این دنیای وانفسا، انسان کجا می تواند آرام بگیرد؟ به نظر می رسد نویسنده معتقد است که در آغوش مادر، در آغوش همسر و در آغوش طبیعت، انسان می تواند آرام بگیرد. این سه گانه، یعنی مادر، همسر، طبیعت، در این کتاب در مثلثی می گنجند به نام عشق، به نام مهر و به نام زیبایی. هر سۀ این ها، یا بهتر است بگوییم هر دوی این ها، یعنی زن و طبیعت، متعلقِ عشق و مهر و زیبایی هستند. دریافتن این نکته که فقط عشق و زیبایی است که می تواند انسان را آرام کند، محتاج به یک چیز است: داشتن حکمت. این گونه است که در این کتاب ما در کنار وصف زن و طبیعت، وصف کتاب را نیز پررنگ می بینیم. کتاب هم صحبتی با حکیمان است و عشق هم صحبتی با مهر و زیبایی. عشق بی حکمت و حکمت بی عشق را نویسنده ابتر می داند. حکمت بی عشق تنهایی، غم، انزوا و سکوت به همراه می آورد و عشق بدون راهنمایی های فرزانگان و حکیمان، خرابی می آورد و به تعالی منجر نمی شود.
نویسنده: فرزین مقدم
«تئلیم خان» نام روستایی است در هشترود آذربایجان شرقی که نویسنده دوران کودکی خود را در آن سپری کرده است.