درختِ آلبالو
درخت آلبالو شکسته خاطره اش
درحصار تنگِ حیات
گرفته حنجره اش
درهوای دلتنگی!
گُرگرفته درتبِ روز...!
پرنده ای هر روز
می نشیند لب بام
گره می زند
آوازش را
به شاخه های درخت!
و می چکد نم نم
می رود
پای درخت
درخت آلبالو
غیب می شود
هرشب
می رود
شاید
به دشتی پُر از درخت
به دشتی پر از نسیم
نه سیمی درآنجا
نه داری
نه حیاطی!
شعر:حسین مختاری
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 12:46 توسط حسین مختاری
|
«تئلیم خان» نام روستایی است در هشترود آذربایجان شرقی که نویسنده دوران کودکی خود را در آن سپری کرده است.